ماهان جونماهان جون، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره

خاطرات ماهان عسلی

عید غدیر مبارک

سال دهم هجرت بود و پیامبر از آخرین سفر حج خود باز می گشت، گروه انبوهی كه تعدادشان را تا صد و بیست هزار رقم زده اند او را بدرقه می كردند تا این كه به پهنه بی آبی به نام غدیر خم رسیدند. نیم روز هیجدهم ذی الحجه بود كه ناگهان پیك وحی بر رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شد و از جانب خدا پیام آورده كه: «ای رسول آنچه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده به گوش مردم برسان و اگر چنین نكنی رسالت او را ابلاغ نكرده ای و خداوند تو را از گزند مردمان حفظ خواهد كرد» پیامبر دستور توقف دادند و همگان در آن بیابان بی آب و در زیر آفتاب سوزان صحرا فرود آمدند و منبری از جهاز شتران برای پیامبر ساختند و رسول خدا بر فراز آن رفته و روی به مردم كرد...
21 مهر 1393

تولد مامان سارا

امسال دیگه مامان سارا تولدش اختصاصی شدش چون مثل سالهای گذشته که با بابا امیر یه روز میگرفتیم نبود اونم به خاطر حضور شما ناز پسری بین ما بود امسال منم دو تا تولد داشتم یکی خونه بابا محسن و مامان اکرم جون و یکی هم خونه خاله مینا جون که دستشون درد نکنه و حسابی خوشحالم کردن. مامان اکرم و جون و بابا محسن جون و متین جون بهم دویست هزار تومان هدیه دادن دایی احسان جون و خاله سعیده و یلدا بانو برام یه پیراهن خوشگل خریدن و بابا امیر جون هم بهم چهارصد هزار تومان هدیه داد مامان فاطمه و بابا نیکی بهم صد هزار تومان هدیه دادن اکرم جون بهم یه کت مجلسی هدیه داد شیرین جون بهم یه پیراهن خوشگل هدیه داد خاله مینا جو...
2 مهر 1393
1